خوش آمدید به بهترین وب سایت عاشقانه امیدوارم که کمال استفاده را برده باشید لطفاً از نظر در مورد سایت فراموش نکنیدبا تشکرمدیر وبلاگ Online User <عشق + 2>

بهترین وبسایت عاشقانه

<-****2012****->

بی گناه

 

 


تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری چهارم www.pichak.net كليك كنيد

درست یادم هست اون روز رو   باد سرد وزیدن گرفته بود  و تازیانه های خودش صورت آدم رو سرخ می کرد سر عت گام هایم را سریع تر کردم تا زود تر به خانه برسم از موسقی که برگ ها زیر پایم مینواختند اصلا هیچ خوشم نمی آمد احساس می کردم همه در ختان ناراحت واندوهگین به من نگاه می کنند دنیا برایم خیلی تنگ وتاریک به نظر می رسید اون لحظه دوست داشتم اشکهایم به مهمانی آمدن پایز رو تماشا کنند به خانه که رسیدم در را باز کردم و داخل شدم سکوت در خانه اولین حرف رو میزد . در اتاقم رو باز کردم و خودم را روی تخت انداختم  وگریه امانم را برید نمی دانستم در این ما جرا چه کسی رو مقصر بدونم نفرت سرا پای وجودم را گرفته بود دیگه قلب کوچک من دستخوش کینه ها شده بود احساس می کردم تنها کسی که برای مظلومیت من اشک میریزدفقط خودم هستم چند لحظه خوابم برد وبا صدای باز شدن در از خواب پریدم مادرم بود خیلی ناراحت بنظر می رسید دلم به حالش می  سوخت اما مگه من چه تقصیری داشتم مادرم به آرامی کنارم نشست وشروع به نصییحت کردن من کرد اما دلم نمی خواست به هیچ کدوم از حرف هایش گوش بدمهم چون خودم رو گناه کار نمی دیدم . دگه امانم بریده شد وفریادی که شاید درونش همه حرف های نا گفته من بود بر آوردم ودیگر هیچ سکوت گنگ نمی دانم فریاد من در اعماق قلب مادرم چه کرد که همه حرف های ناگفته مرا که سوهان وجودم شده بودند  باور کرد فقط لبخندی نا مکشوف توانست رو حم را سیقل بخشید از جا بلند شدم ودست مادرم را گرفتم تا بی گناهی خودم را به او اثبات کنم این بار من برای مادر چیزی بالاتر از بنفشه معصوم او بودم ومن این را در چهار چوب زاویه نگاه مادرم خواندم

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: سعیدی ? تاريخ: 25 بهمن 1391برچسب:, ? موضوع: <-CategoryName-> ?

درباره وبلاگ

کاش در دهكده عشق فراواني بود توي بازار صداقت كمي ارزاني بود كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود كاش به حرمت دلهاي مسافر هر شب روي شفاف ترين خاطره مهماني بود كاش دريا كمي از درد خودش كم مي كرد قرض مي داد به ما هرچه پريشاني بود كاش به تشنگي پونه كه پاسخ داديم رنگ رفتار من و لحن تو انساني بود مثل حافظ كه پر از معجزه و الهامست كاش رنگ شب ما هم كمي عرفاني بود چه قدر شعر نوشتيم براي باران غافل از آن دل ديوانه كه باراني بود كاش سهراب نمي رفت به اين زودي ها دل پر از صحبت اين شاعر كاشاني بود كاش دل ها پر افسانه ي نيما مي شد و به يادش همه شب ماه چراغاني بود كاش اسم همه دختركان اينجا نام گلهاي پر از شبنم ايراني بود كاش چشمان پر از پرسش مردم كمتر غرق اين زندگي سنگي و سيماني بود كاش دنياي دل ما شبي از اين شبها غرق هر چيز كه مي خواهي و مي داني بود دل اگر رفت شبي كاش دعايي بكنيم راز اين شعر همين مصرع پاياني بود


لينک دوستان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , shiplove.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM

وب